ترشی پالاتُرُشی پالا ظرف سوراخ سوراخ که چیزی در آن صاف کنند، صافی، آبکش، پالونه، پالاون، پالایه، پالوانه، راوق ادامه... ظرف سوراخ سوراخ که چیزی در آن صاف کنند، صافی، آبکش، پالونه، پالاوَن، پالایه، پالوانه، راوَق تصویر ترشی پالا فرهنگ فارسی عمید
ترشی پالا (تُ / تُ رُ) ترشی پالان. ترش پالا. (ناظم الاطباء). زازل. (جهانگیری). آبکش. پرویزن. رجوع به ترشپالا شود ادامه... ترشی پالان. ترش پالا. (ناظم الاطباء). زازل. (جهانگیری). آبکش. پرویزن. رجوع به ترشپالا شود لغت نامه دهخدا